عرشیاعرشیا، تا این لحظه: 10 سال و 2 روز سن داره

عرشیااااا جووووووووووووونی نفس مامانی

گل پسر مامان سمیرا

1393/7/28 0:25
نویسنده : samira
283 بازدید
اشتراک گذاری

 

عشق مامانی قربون اون دستات بشم که تا ته تو حلقت میکنی چشمکاین روزا واقعا به مامانی خیلی خوش میگذره آراموتنها دلیلشم شوما هستید بله خیلی شیرین شدی کاری جدید انجام میدی مثلا اینکه خودتو به شکمم میدازی تازشم یه کمم سینه خیز میری البته خیلی تنبلی زود خسته میشی شروع به گریه کردن می کنی هرچیزی دوست داری بکنی تو دهنت به سر صدا خیلی حساس هستی تا وقتی که بخواب منو کلافه  میکنی وقتی که خوابت میبره  میزارم تو گهواره تا پا از اتاق میزارن بیرون یه دفعه صدای گریه بلند شاکیمیشه اون هفته باهم رفتین عقد خاله نرگس دوست مامانی خیلی خوش گذشت ولی شوما به خاطر اینکه از سرصدا خوشت نمیومد همش نق میزدی مجبور شدیم زود امدیم  تا خونه همش گریه کردی وقتیم رسیدم خونه یه کم رو پام تکون دادم خوبت برد 10 روزدیگم باید بریم واکس 6ماهگیتو بزنیم خدا کن که خیلی اذیت نشی  تازشممممممممم قرار 4 یا 5روز دیگه مامان جون بابا دایی سعید بابا جونم میخوان بیان شاید دایی محمد از سربازی مرخصی  بگیر بیاد کمکشون اخه فصل برداشت زعفران مامان جونی خیلی دلش برات تنگ شده از خرداد ماه تنوستن بیا اینجا ما خیلی دلمون براشو تنگ شده الهی بگردم داداشی مسعودم نمیتونه بیاد اخه مدرسه میره هر چند وقت که با عکستاتو از لاین براشون میفرستن  خب دیگه بری امشب دیگه بسه مامانی خیلی دوست داره از خیلی یه چیز انورترررر بوووووووووووووووووووووووووووس عاشقتمممممممممممممممممممممممممممبوسبوسبوسبوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)