گل پسر مامان سمیرا
عشق مامانی قربون اون دستات بشم که تا ته تو حلقت میکنی این روزا واقعا به مامانی خیلی خوش میگذره وتنها دلیلشم شوما هستید بله خیلی شیرین شدی کاری جدید انجام میدی مثلا اینکه خودتو به شکمم میدازی تازشم یه کمم سینه خیز میری البته خیلی تنبلی زود خسته میشی شروع به گریه کردن می کنی هرچیزی دوست داری بکنی تو دهنت به سر صدا خیلی حساس هستی تا وقتی که بخواب منو کلافه میکنی وقتی که خوابت میبره میزارم تو گهواره تا پا از اتاق میزارن بیرون یه دفعه صدای گریه بلند میشه اون هفته باهم رفتین عقد خاله نرگس دوست مامانی خیلی خوش گذشت ولی شوما به خاطر اینکه از سرصدا خوشت نمیومد همش نق میزدی مجبور شدیم زود امدیم تا خونه همش گریه کردی وقتیم رسیدم خونه یه کم رو پام تکون دادم خوبت برد 10 روزدیگم باید بریم واکس 6ماهگیتو بزنیم خدا کن که خیلی اذیت نشی تازشممممممممم قرار 4 یا 5روز دیگه مامان جون بابا دایی سعید بابا جونم میخوان بیان شاید دایی محمد از سربازی مرخصی بگیر بیاد کمکشون اخه فصل برداشت زعفران مامان جونی خیلی دلش برات تنگ شده از خرداد ماه تنوستن بیا اینجا ما خیلی دلمون براشو تنگ شده الهی بگردم داداشی مسعودم نمیتونه بیاد اخه مدرسه میره هر چند وقت که با عکستاتو از لاین براشون میفرستن خب دیگه بری امشب دیگه بسه مامانی خیلی دوست داره از خیلی یه چیز انورترررر بوووووووووووووووووووووووووووس عاشقتممممممممممممممممممممممممممم